هیواای اتاق من (part 29)

این پارت دارای صحنه های ناراحت کننده میشود 😩




که ات بهشون اومد همه خوشحال بودند ات
حالش خوب شده بود اما ات نمیتوانست بین این هیولا ها باشه
اما اونا بهش وابسته شده بودند

یه روز ات رفت بیرون و باخودش فکر هایی کرد و انجامش داد

اون روز فرا رسید و فقط صدای داد اعضا میامد که اونا از اون کار دور کنند دوستاش را اوردند پیشش اما ات با دوستاش کات کرده بود چون اونا اون موقع با این سه تا هیولا ترسناک که داداشش و دوستاش میشدند تنها گذاشت ات

جیمین: ات ببخشید برای کارایی که کردم لطفا بیا اینجا
ات: ممنونم که کنارم بودی خودتا مقصر ندون بهترین برادر بودی در برار کار هایی که میکردی
شوگا ممنونم که اون روز نجاتم دادی
هوسوک ممنونم که عاشقم شدی و تو بهترین دوست بودی و معشوقه اما من به دردت نمیخورم
کوک و تهیونگ شما ها هم خیلی مهربونید از درون اما نمیخوایو نشون بدید
دکتر نامجون ممنونم بابت کمک هایی که به هم کردی

و تمام